او با یک سوپرخارجی جدید ماساژ صمیمی موافقت کرد و زبان را تقدیم کرد
دختر مدرسه به دفتر رفت، بلافاصله سوپرخارجی جدید پس انداز خود را پشت سر او گذاشت. دختر می دانست چه چیزی با یک ماساژ درمانگر انجام می دهد، بنابراین می خواهد به سرعت دست های ماهرانه خود را بر روی پشتش بگیرد. او به شورت طلا فروشی کرد و روی میز روی میز گذاشت. او روی شکمش گذاشت، نان بسته شد و با صدای بلند گفت که کاملا آماده است. شروع به شانه کردن، بلافاصله رسوبات نمک را احساس کرد و گفت که برای مدت طولانی تلاش می کند. او پیشنهاد کرد ماساژ صمیمی را امتحان کنید، اما دختر حاضر نشد. اما این پسر خیلی ماندگار بود و دستانش چنان ملایم و مطمئن است که او سریعا رها شد. هنگامی که برهنه شد، متوجه شد که او غیر مسلح است، بر روی پشت او قرار گرفته و دندان سخت خود را در دهانش گرفته، زخم بر سر سرطان زده و سرش به شدت بر روی یک گربه خیس کشیده شده است. مکان ها را با زیبایی تعویض کرد، به الاغ او با ناخن های تیز کشید و شروع به حرکت به صورت ریتم از بالا کرد. او بر لبه گذاشت و پاهایش را از هم جدا کرد، به طرز صالح دهانش را باز کرد و زبان را تقدیم کرد.