مسافر در جورابها سوپرسکسی خارجیها به راننده تاکسی در ماشین می پرداخت

07:12
1975

فاحشه بسیار عجیب بود که او زمان را سوپرسکسی خارجیها برای تغییر در خانه نداشت و شروع به انجام آن در یک تاکسی کرد که راننده آن را بسیار دوست داشت. و تصمیم گرفت به گام افتاده برسد. من از شهر خارج شدم، با مسافر نشستم و مجبور شدم دیک راننده را بکشم. و وقتی او لیک زد و صندلی نشست، دختر اسب را پرید. در طرف دیگر، میگو و راننده بسته از جرثقیل خود را بسته است.