عینک همسرش یک دوست را برای سوپربکن خارجی پول خرج کرد

03:42
1443

جوجه در آینه ایستاد و از اموال خود گذشت و تصمیم گرفت چه چیزی را در تاریخ بگذراند. او شروع به شکایت کردن به سوپربکن خارجی این مرد کرد و او را از حقوق و دستمزد کوچک متهم کرد. این شخص یک دوست را دعوت کرد و از او خواست که همسرش را برای مادر بزرگش فریب دهد. آکنه بلافاصله آمد و به کسب و کار، سلب و نوازش نوک سینه های جوجه افتاد. تمساح بین پاها، شلوارهایش را برداشت و به یک دختر خوشگل تقدیم کرد. مرد عنکبوتی کنار گذاشت و تماشا کرد که چگونه همسرش مادربزرگش را با سرطان به دنیا آورد و دوستش را خورد.